اوحدیمنطق العشاق (فهرست)

شمارهٔ 68-حکایت

1. بپرسیدند از محمود غازی:

2. چرا چندین گرفتار ایازی؟

3. بگفتا: چون که از وی ناگزیرست

4. ازین پس ما غلامیم، او امیرست

5. به نرمی طبع تندان رام گردد

6. به سختی پخته دیگر خام گردد

7. اگر در عاشقی صد جان به پاشی

8. چو در بینی تو خود معشوق باشی

9. بر خوبان برعنایی نکوشند

10. که ایشان سال و مه عشوه فروشند

11. قبای وصل گل رویان نپوشی

12. چو بر خوبان جمال خود فروشی

13. خطا باشد چنانها با چنین‌ها

14. به کرمان زیره بردن باشد اینها


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن که بر نسترن از غالیه خالی دارد
* الحق آراسته خلقی و جمالی دارد
شعر کامل
سعدی
* زلف پر چین تو مشاطه شبی شانه نکرد
* که دو صد خون به دل محرم و بیگانه نکرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* بر لعل لبت جان ز سر شرق فشاندن
* سهل است ولی زیره به کرمان نتوان برد
شعر کامل
کمال خجندی