عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 101

1. تا چشم عشوه ساز تو مهمان فتنه است

2. شیرین تبسمت نمک خوان فتنه است

3. یا رب چه فتنه ای که به عهد تو روزگار

4. در گوشه ای نشسته و حیران فتنه است

5. ناز آفت و کرشمه بلا، عشوه دل فریب

6. یاران حذر کنید که توفان فتنه است

7. از فتنه ی غمش به که نالیم، چون مدام

8. دیوان شاه حسن در ایوان فتنه است

9. گل گل فتاده پرتو رویت در انجمن

10. این بزم عیش نیست، گلستان فتنه است

11. اسباب دلبری همه حسنش به فتنه داد

12. در عهد حسن او که به سامان فتنه است

13. چون راز فتنه فاش نگردد که چشم او

14. در خواب هم سرش به گریبان فتنه است

15. عرفی چه گونه حفظ دل خود کند، که باز

16. چشم کرشمه ساز تو دوران فتنه است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همچنان طفلی که در وحشت سرایی مانده است
* دل درون سینه ام بی طاقتی ها می کند
شعر کامل
رهی معیری
* چنین است رسم سرای سپنج
* یکی زو تن آسان و دیگر به رنج
شعر کامل
فردوسی
* محو کی از صفحه دلها شود آثار من؟
* من همان ذوقم که می یابند از افکار من
شعر کامل
صائب تبریزی