عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 124

1. هوش اگر ناخن زند بر دل شراب ناب هست

2. ور سبو از می تهی گردد خمار و خواب هست

3. ای که گویی باعث غم خوی غمگین روی باش

4. غم ز بی باکی ندارم ورنه خود اسباب هست

5. گر نمی ارزم به وصلت ز آرزو منعم مکن

6. در دل عاشق هزاران مطلب نایاب هست

7. از خیالت هر شبم بام در دل روشن است

8. ماه گو طالع مشو در کوی من مهتاب هست

9. ابله آن بی درد کاندیشد که اهل عشق را

10. عافیت با مردن و کاسودگی در خواب هست

11. منت دو قطره آب ای دیده بر من تا به کی

12. در سفال هر سگی گو جرعه ای زین آب هست

13. دل تهی کن عرفی این غم را به دل نتوان گذاشت

14. دوستان را گر نباشد دشمنان را تاب هست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غم زمانه خورم یا فراق یار کشم
* به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
شعر کامل
سعدی
* ترک هواست، کشتی دریای معرفت
* عارف به ذات شو نه به دلق قلندری
شعر کامل
سعدی
* زهی جماعت کوته نظر که سرو سهی را
* گمان برند که چون قد دلربای تو باشد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی