عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 127

1. گر نخل وفا بر ندهد چشم تری هست

2. تا ریشه در آب است امید ثمری هست

3. هر چند رسد آیت یاس از در و دیوار

4. بر بام و در دوست پریشان نظری هست

5. منکر نشوی گر به غلط دم زنم از عشق

6. این نشأ مرا گر نبود با دگری هست

7. آن دل که پریشان شود از ناله ی بلبل

8. در دامنش آویز که با وی خبری هست

9. هرگز قدم غم ز دلم دور نبودست

10. شادیست که او را سر و برگ سفری هست

11. تا گفت خموشی به تو راز دل عرفی

12. دانست که از ناصیه غمازتری هست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مزن بلبل دم از نسرین که در خلوتگه رامین
* چو ویس دلستان باشد نشاید نام گل بردن
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* ای کاش جان بخواهد معشوق جانی ما
* تا مدعی بمیرد از جان فشانی ما
شعر کامل
فروغی بسطامی
* بهر قربانی آن چشم سیه باید ریخت
* خون هر آهوی مشکین که به دشت ختن است
شعر کامل
فروغی بسطامی