غزل شمارهٔ 13
1. چرا خجل نکند چشم اشکبار مرا
2. که آرزوی دل آورد در کنار مرا
3. به راه غشق نگیرم زشوق بال و پری
4. که نی پیاده شمارند نی سوار مرا
5. فغان ز نشأ ی دون همتی، کزین شادم
6. که هیچ کام نیارد به انتظار مرا
7. نه رام مردم اهلم نه صید مرشد شهر
8. نشسته ام که نسیمی کند شکار مرا
9. ز بیم فتنه ی شادی چو کودکان همه عمر
10. غمت گرفته در آغوش و در کنار مرا
11. میا به ملک عدم، آن چنان مکن عرفی
12. که بی غمی نشناسد در این دیار مرا
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده