عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 140

1. آن فتنه ای که مرا از تو التماس نیست

2. تا هست او به ملک دلم روشناس نیست

3. گر خلق پاسبان متاع سلامت اند

4. محنت متاع ماست که محتاج پاس نیست

5. با گفته در مساز که گفتار پرده است

6. هر نکته ای که گفته شود بی لیاس نیست

7. شیر آیدم به راه و بر او بر غلط کنم

8. ور نه به راه عشق مگس بی هراس نیست

9. منزل شناس عشق گرامی بود ولی

10. منزل چو نیست قیمت منزل شناس نیست

11. عرفی به شکر نعمت غم کوتهی مکن

12. کز دوست دشمنان بتر از ناسپاس نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زمین شد به کردار دریای قیر
* همه موجش از خنجر و گرز و تیر
شعر کامل
فردوسی
* آنچه دیدی بر قرار خود نماند
* وینچه بینی هم نماند بر قرار
شعر کامل
سعدی
* لقای تو چو نباشد بقای عمر چه سود
* پناه تو چو نباشد سپر چه سود کند
شعر کامل
مولوی