عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 146

1. به دل ز رفتن جانم چه عیش هاست، که نیست

2. نکرده جای غمش صد صفا هاست، که نیست

3. مرا ز چشم تو هر شیوه ای که باید هست

4. همین نهفته نگه های آشناست، که نیست

5. ز فتنه های جمال تو هر که بود رمید

6. کنون رمیده ز حسنت همین حیاست، که نیست

7. دلی که چشم تو بیمارش از کرشمه نکرد

8. به ناز بالش غم تکیه اش سزاست، که نیست

9. نهاد مرهم لطفی به دل که در دو جهان

10. به غیرت از دل چاکم همین وفاست، که نیست

11. پس از ملال در آمد یه سینه، یار و بگفت

12. که نیم جان تو عرفی کجاست، که نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
* سرود زهره به رقص آورد مسیحا را
شعر کامل
حافظ
* گرم تو زهر دهی چون عسل بیاشامم
* به شرط آن که به دست رقیب نسپاری
شعر کامل
سعدی
* لاله رخساره بخون شوید و سیراب شود
* سرو کوتاه کند دست و سرافراز آید
شعر کامل
خواجوی کرمانی