غزل شمارهٔ 211
1. چه مهربان به سفر شد، چه تند قهر آمد
2. فرشته ای بشد و فتنه ای به شهر آمد
3. کرشمه ای که دگر ناخنی رساند باز
4. گشود گریهٔ تلخ و هزار نهر آمد
5. قیاس کن که چه آبم رود به جوی حیات
6. که گاه گریهٔ شادی ز دیده زهر آمد
7. به شومی دل از عافیت رمیدهٔ من
8. ز کوه و بادیهٔ آوارگی به شهر آمد
9. مکو که بی خبر آمد به دهر عرفی و رفت
10. هر آن که از عدم آمد، چنین به دهر آمد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده