عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 223

1. طریق دلبری تو مگر پری داند

2. که آدمی نه بدین شیوهٔ دلبری داند

3. کسی که هر بن مژگان به صد کرشمه سپرد

4. سزد که هرسر موییش دلبری داند

5. ز جان طمع ببرد، یا به دل غمش بیند

6. کسی که عادت آن ترک لشکری داند

7. ادب ز چشمهٔ لب تشنگی دهد آبم

8. کدام خضر بدین چشمه رهبری داند

9. حذر از آن که بد و نیک آهوان حرم

10. ز فربهی نگرد، یا ز لاغری داند

11. کسی که این همه حسنش دهند، بی آن نیست

12. که شمه ای ز حساب ستمگری داند

13. ز پا در افتد و بر خاستن محال بود

14. کسی که رهروی عشق سر سری داند

15. به زر چگونه توان لعل آفتاب خرید

16. گرفتم آن که کسی کیمیاگری داند

17. بر آن تتبع حافظ رواست ، چون عرفی

18. که دل بکاود و درد سخنوری داند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دیدن روی تو ظلم است و ندیدن کردن مشکل است
* چیدن این گل گناه است و نچیدن مشکل است
شعر کامل
صائب تبریزی
* در زلف بتان، مپیچ، ای دل
* کاین رشته سری دراز دارد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* زر از بهای می اکنون چو گل دریغ مدار
* که عقل کل به صدت عیب متهم دارد
شعر کامل
حافظ