عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 260

1. هر که حرصش گام زد، کامش روا هرگز نشد

2. هر که سلطان قناعت شد، گدا هرگز نشد

3. کام جانم درمیان آب و آتش حاضر است

4. هر که با همت برآید بینوا هرگز نشد

5. بندهٔ تمکین دل گردم که در راه وفا

6. سیل غم هر چند افزون شد، ز جا هرگز نشد

7. نی همین دل یافتست از کعبهٔ عشقت صفا

8. هر چه در این چشمه شستم بی صفا هرگز نشد

9. هرگزت در دل نیاید کاین پریشان روزگار

10. شرمسار از یک نگاه آشنا هرگز نشد

11. بس که این درد از من و دل دشمن آسایش است

12. صد مرض به گشت مجنون را ، شفا هرگز نشد

13. در هوای پارسایی، عرفی از هر معصیت

14. گشت صد ره تایب، اما پارسا هرگز نشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پس از مرگ از زمین مرقدم مردم گیا روید
* مرا هرگز نسازد خاک پنهان، دانۀ عشقم
شعر کامل
حزین لاهیجی
* چو طفلان تا کی ای زاهد فریبی
* به سیب بوستان و شهد و شیرم
شعر کامل
حافظ
* آن آفتاب خوبی چون بر زمین بتابد
* آن دم زمین خاکی بهتر ز آسمانست
شعر کامل
مولوی