عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 268

1. چه پرسی ام که به جانت هوای ما چه کند

2. در آن چمن که گل آتش بود، صبا چه کند

3. تبسم تو که ناسور را دهد مرهم

4. به سینه نیش زند، نیش غمزه را چه کند

5. هزار گونه مراد محال می طلبی

6. تو خود بگو که اجابت به این دعا چه کند

7. مجو سعادت طالع، دمی، که فرصت نیست

8. چو سر بریده شود، سایهٔ هما چه کند

9. بگو وفا نکند دوست با منش، عرفی

10. نمی شود به وفا آشنا، وفا چه کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود
* هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار
شعر کامل
سعدی
* عیب شیرین دهنان نیست که خون می‌ریزند
* جرم صاحب نظرانست که دل می‌بندند
شعر کامل
سعدی
* کافی است بهر سوختنم یک نگاه گرم
* آتش به جانم از سخن آتشین مزن
شعر کامل
صائب تبریزی