عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 30

1. گفت و گوی غم یعقوب بود پیشه ی ما

2. بوی پیراهن یوسف دهد اندیشه ی ما

3. اندر آن بیشه که با شیر دُمم آفت نیست

4. روبه از بی جگری رم کند از بیشه ی ما

5. کوهکن صنعت ما داشت ولی فرق بسی است

6. قوت بازوی دل می طلبد تیشه ی ما

7. در دل ما غم دنیا غم معشوق شود

8. باده گر خام بود پخته کند شیشه ی ما

9. عرفی افسانه تراشی به خموشی بفروخت

10. لله الحمد که آزاد شد از پیشه ی ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم
* که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم
شعر کامل
سعدی
* هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سر غیب
* باشد اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور
شعر کامل
حافظ
* چون شجاعت نبود، تیغ کند کار نیام
* جوهری مردی اگر هست، عصا شمشیرست
شعر کامل
صائب تبریزی