عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 309

1. به حکم عشق چو بر اهل صدق ره گیرند

2. گناهکار ببخشند و بی گنه گیرند

3. مجو به محمل شاهی، که در ولایت عشق

4. گدا به تخت نشانند و پادشه گیرند

5. چه ظلمت است که بینندگان نمی دانند

6. که شبچراغ ستانند یا شبه گیرند

7. خمیر مایهٔ آسایش است لای شراب

8. بگو که صاف کشان جرعه ای ز ته گیرند

9. کمند کوته و بازوی سست و بام بلند

10. به من حوالهٔ نومیدی ام گنه گیرند

11. در معامله بگشا به کشور عرفی

12. که خرده بر گهر آفتاب و مه گیرند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چمن ز باد خزان زرد و زار خواهد ماند
* درخت گل همه بیبرگ و بار خواهد ماند
شعر کامل
اوحدی
* چه مایه بر سر این ملک سروران بودند
* چو دور عمر به سر شد درآمدند از پای
شعر کامل
سعدی
* تو را ز کنگره عرش می‌زنند صفیر
* ندانمت که در این دامگه چه افتادست
شعر کامل
حافظ