عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 32

1. از بس که در معارضه دیدم مثال ها

2. عاجز شدم ز کشمش احتمال ها

3. با آن که هیچ مطلب ممکن روا نشد

4. دل خوش نمی کنیم مگر از محال ها

5. آن جاست برگ عیش که هز سو فشانده اند

6. پروانه های سوخته پرها و بال ها

7. مشغول درد خویش چو مستان عشق باش

8. همدرد همنشین عنانی ست حال ها

9. در ملک عشق هر که شفا یابد از مرض

10. رسوای خلق گردد و گویند سال ها

11. صد ره گشود دیده و بشناخت چشم عقل

12. با آن که آشنا شده بود از مثال ها

13. گه گه فتد ز طاق دل دوستان ولی

14. خورشید را زیان نرسد از زوال ها

15. عرفی دگر به انجمن بی غمان نشست

16. گز جام جم شراب کند در سفال ها


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست
* گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست
شعر کامل
سعدی
* مردم کوته نظر در انتظار محشرند
* دیده روشندلان آیینه محشر بود
شعر کامل
صائب تبریزی
* سرو می خواست به پابوس تو آید چون آب
* لیکن از جو نتوانست به یک پا بگذشت
شعر کامل
کمال خجندی