عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 346

1. گشتم اندر دل خوبان، همه خوبان خودند

2. همه دل در شکن زلف پریشان خودند

3. بس که پیمان شکنی در دلشان جا کرده است

4. بسته پیمان به خود و آفت پیمان خودند

5. گه در اندیشهٔ خود و گاه در آئینهٔ ما

6. دیده بر صورت خود دوخته، حیران خودند

7. شیوهٔ ناز و نیاز خود و ما برده ز یاد

8. بلبل باغ خود و وَرد گلستان خودند

9. نی سبکدستی مهمان، نی مگس ران ادب

10. همه حلوای تر و مگس خوان خودند

11. لب نوشین بمکید و دل مردم بگَزید

12. نیشتر زار کسان و شکرستان خودند

13. عالمی کُشته به بی مهری و با خویش به مهر

14. همه سرمایهٔ بی دردی و درمان خودند

15. جان ارباب وفا خاک شد اندر کف دوست

16. بس که سرگرم نوازشگری خوان خودند

17. کی به ایمان کسی شان نظر افتد عرفی

18. همه آئینه به کف دشمن ایمان خودند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه فتنه بود که مشاطه قضا انگیخت
* که کرد نرگس مستش سیه به سرمه ناز
شعر کامل
حافظ
* شکسته وار به درگاهت آمدم که طبیب
* به مومیایی لطف توام نشانی داد
شعر کامل
حافظ
* ز آسمان بگذرم ار بر منت افتد نظری
* ذره تا مهر نبیند به ثریا نرسد
شعر کامل
سعدی