عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 374

1. ای دل ز شوق آن مه نامهربان بسوز

2. تنها به گوشه ای رو تا می توان بسوز

3. کردی قبول منصب پروانگی دلا

4. خود را زدی به آتش او، این زمان بسوز

5. این شعله در جگر نتوان بیش از این نهفت

6. تا چند حفظ آه کنم، گو جهان بسوز

7. نفسم به کوی او مبر ای همنشین، بیار

8. این مشت استخوان و در این آستان بسوز

9. آسودگی مباد، که عادت کنی، دلا

10. رو یک نگاه درکش و در صد گمان بسوز

11. عرفی بسوز داغ گلی بر جگر، ولی

12. تا کس به مرهمت نفریبد، نهان بسوز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گدا چرا نزند لاف سلطنت امروز
* که خیمه سایه ابر است و بزمگه لب کشت
شعر کامل
حافظ
* داد در ایام خامی میوه خود را به باد
* نخل پرباری که از دیوار بستان سر کشید
شعر کامل
صائب تبریزی
* خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند
* ساقی بده بشارت رندان پارسا را
شعر کامل
حافظ