غزل شمارهٔ 442
1. چند از این ششدر غم فال گشادی بزنیم
2. به کمان آمده عنقا که مرادی بزنیم
3. چند از این شیشه بگیریم و بریزیم به کام
4. یک دو جامی به کف خویش نژادی بزنیم
5. در نیارد که دمی غاشیهٔ غم نکند
6. سر دهیم این دل و با یک دل شادی بزنیم
7. بر دل صد ورق از یاس ببندیم گره
8. بگشاییم دل و فال مرادی بزنیم
9. عرفی از مردهٔ آلوده پریشان شده ایم
10. دست در دامن پاکیزاده نهادی بزنیم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده