غزل شمارهٔ 469
1. ای ساقی بلا ز شراب تو سوختیم
2. با آن که آتشیم ز آب تو سوختیم
3. در شب گذشت عمر و ندیدیم روی صبح
4. ای بخت از گرانی خواب تو سوختیم
5. پایت رکاب پرور و دستت عنان نواز
6. از غیرت عنان و رکاب تو سوختیم
7. طالع نگر که گرم عتاب آمدی و ما
8. نا برده لذتی ز عتاب تو سوختیم
9. از گرمی محبت ما سوخت شرم یار
10. ای عشق جلوه کن نقاب تو سوختیم
11. از خود روانه ایم به معمورهٔ عدم
12. عرفی تحملی ز شتاب تو سوختیم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده