عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 475

1. هر که را دشمن شوم بر عیب خود محرم کنم

2. تا ز بیم طعنه با او کینه جویی کم کنم

3. الوداع ای دوستان و دشمنان رفتم که باز

4. دشمنی با شادمانی، دوستی با غم کنم

5. ترک غارتگر به یک نوبت نشاید، چند گاه

6. تشنگی را چاره از نظارهٔ زمزم کنم

7. گر فلاتون را دهم الزام، نادانم، ولی

8. کوس دانایی زنم گر خویش را ملزم کنم

9. در تماشا باز مانم، گر من از اطوار خویش

10. هر کرا بیگانه یابم، آشنایی کم کنم

11. عرفی از گوش تامل پنبهٔ خست برآر

12. تا به هیچت بی نیاز از همت حاتم کنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* امروز خندان آمدی مفتاح زندان آمدی
* بر مستمندان آمدی چون بخشش و فضل خدا
شعر کامل
مولوی
* باش تا خواجه درین باب چه گوید، چه کند
* آب چون زنگ خورد یا می چون آب بقم
شعر کامل
فرخی سیستانی
* یافت در بی بصری گمشده خود یعقوب
* بصر از هر که گرفتند بصیرت دادند
شعر کامل
صائب تبریزی