عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 489

1. نشسته بر سر گنج به فقر مشهورم

2. نهفته در ته دامن چراغ بی نورم

3. مسیح تا دم آخر فسون دمید و هنوز

4. به صد جراحت روز نخست رنجورم

5. چنان به خواهش دیدار رفته ام شب وصل

6. که شوق هم به تقاضا ندیده در طورم

7. گمان مبر که دلم را توان تسلی داد

8. که نا رسیده تر از زخم های ناسورم

9. مکن به صورت دیوار نسبتم، عرفی

10. که من کتابهٔ محراب بیت معمورم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر هوشمندی به معنی گرای
* که معنی بماند ز صورت بجای
شعر کامل
سعدی
* پای سرو بوستانی در گلست
* سرو ما را پای معنی در دلست
شعر کامل
سعدی
* یارب! چه فرخ طالعند، آنانکه در بازار عشق
* دردی خریدند و غم دنیای دون بفروختند
شعر کامل
شیخ بهایی