عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 510

1. به لب داغ چو با خنده به مرهم زده ایم

2. طعن شادی به دل سوخته از غم زده ایم

3. دل به رسوایی ما خوش مکن ای عشق که ما

4. طبل ناموس تو بر بام دو عالم زده ایم

5. بزم مقصود بچینید کز آشوب جنون

6. صد ره این بزم فروچیده و برهم زده ایم

7. برو ای غیر که خاموش لبان می دانند

8. که بر این رشته گره بهر که محکم زده ایم

9. مژده ای زخم که ناموس کلیدش گم کرد

10. قفل الماس که ما بر در مرهم زده ایم

11. عرفی از بادهٔ غم نشإ ی شادی مطلب

12. این نه جامی است که در انجمن جم زده ایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نخست موعظه پیر صحبت این حرف است
* که از مصاحب ناجنس احتراز کنید
شعر کامل
حافظ
* دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
* واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
شعر کامل
حافظ
* شب مردان خدا روز جهان افروزست
* روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
شعر کامل
سعدی