عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 510

1. به لب داغ چو با خنده به مرهم زده ایم

2. طعن شادی به دل سوخته از غم زده ایم

3. دل به رسوایی ما خوش مکن ای عشق که ما

4. طبل ناموس تو بر بام دو عالم زده ایم

5. بزم مقصود بچینید کز آشوب جنون

6. صد ره این بزم فروچیده و برهم زده ایم

7. برو ای غیر که خاموش لبان می دانند

8. که بر این رشته گره بهر که محکم زده ایم

9. مژده ای زخم که ناموس کلیدش گم کرد

10. قفل الماس که ما بر در مرهم زده ایم

11. عرفی از بادهٔ غم نشإ ی شادی مطلب

12. این نه جامی است که در انجمن جم زده ایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را
* دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
شعر کامل
حافظ
* مستانه کاش در حرم و دیر بگذری
* تا قبله‌گاه مؤمن و ترسا کنم تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
* تا ندانند حریفان که تو منظور منی
شعر کامل
سعدی