غزل شمارهٔ 529
1. بیار شیشهٔ می، بر گل و کلاه فشان
2. فروغ می به گریبان مهر و ماه فشان
3. ز باغ همت ما زهرخنده می روید
4. به دست ماه بچین و به روی جاه فشان
5. مجاوران حرم را در آستانهٔ عشق
6. غبار ناصیه آشوب بر جباه فشان
7. وکر به مشهد عشق آستین فشان آیی
8. سر قصب بفشان و به خاک راه فشان
9. بسوز گریهٔ من، ای بهشت بر در وصل
10. که مشت شبنم و برگ گلاب شاه فشان
11. کرشمه ای که نگیرم به جیب حسن آرام
12. بسوز پرده ای و در دامن نگاه فشان
13. دمید صبح فنا، دیده باز کن عرفی
14. بسوز دامن دود و به صبحگاه فشان
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده