عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 563

1. تا خون نخوری چاشنی درد ندانی

2. تا دل ندهی آن چه به من کرد ندانی

3. تا بوی گلی نشنوی و کم نکنی ناز

4. آشفتگی باد چمن گرد ندانی

5. تا سر نشود خاک به جولانگه معشوق

6. بر سرمه مقدم شدنی گرد ندانی

7. ذوق غم معشوق به بازی نتوان یافت

8. بر خیز که منصوبه از این نرد ندانی

9. می نوشم و گلگون شوم و بیهده خندم

10. تا از غم دنیا رخ من زرد ندانی

11. ای آن که به درد دل عرفی جگرت سوخت

12. امید که حال دل بی درد ندانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شعر و عرش و شرع از هم خاستند
* تا دو عالم زین سه حرف آراستند
شعر کامل
عطار
* با هیچ‌کس به کشتن من مشورت مکن
* ترسم خدا نکرده، پشیمان کند تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد
* خطا بود که نبینند روی زیبا را
شعر کامل
سعدی