عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 565

1. به شمعی کو صبا کرده به خلوت، ای داری

2. که از تنهایی ات غم نیست گر پروانه ای داری

3. از این خلوت نشینی کم نگردد هستی حسنت

4. که آن جا هم ز خون مجرمان پیمانه ای داری

5. مرا این آتش از داغ جدایی بیشتر سوزد

6. که می گویند جا در محفل بیگانه ای داری

7. ز آسیب نظر گر می گریزی در دلم بنشین

8. که آن گه خالی از نامحرمان کاشانه ای داری

9. به شرط آن که ناید گردی از خاکسترش بیرون

10. طلب کن جان من گر جان فشان پروانه ای دار

11. نخواهی دید عرفی تا قیامت روی هشیاری

12. که این مستی ز شوق نرگس مستانه ای داری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قطره آبی که دارد در نظر گوهر شدن
* از کنار ابر تا دریا تنزل بایدش
شعر کامل
صائب تبریزی
* یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
* دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
شعر کامل
حافظ
* سوسن چو زبان داشت فروشد به خموشی
* در سینهٔ او گوهر اسرار نهادند
شعر کامل
عطار