غزل شمارهٔ 88
1. درد نایافت ز بی دردی اقبال من است
2. ور نه مقصود من افتاده به دنبال من است
3. با قضا سینه ی من صاف نگردد هرگز
4. شکوه ی من همه از جانب اهمال من است
5. هرگز از محنت ایام نبودم آزاد
6. فتنه همزاد من و حادثه هم سال من است
7. آستینی که دو عالم بت و زنار در اوست
8. گر به معنی نگری نامه ی اعمال من است
9. عرفی اصلاح پریشانی ام از یاد ببر
10. کانچه ادبار بود پیش من، اقبال من است
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده