رهی معیری_دیوانغزل ها-جلد سوم (فهرست)

شمارهٔ 14-ستاره بازیگر

1. تاگریزان گشتی ای نیلوفری چشم از برم

2. در غمت از لاغری چون شاخه نیلوفرم

3. تا گرفتی از حریفان جام سیمین چون هلال

4. چون شفق خونابهٔ دل می‌چکد از ساغرم

5. خفته ام امشب ولی جای من دل سوخته

6. صبحدم بینی که خیزد دود آه از بسترم

7. تار و پود هستیم بر باد رفت اما نرفت

8. عاشقی ها از دلم دیوانگی ها از سرم

9. شمع لرزان نیستم تا ماند از من اشک سرد

10. آتشی جاوید باشد در دل خاکسترم

11. سرکشی آموخت بخت از یار یا آموخت یار

12. شیوه بازیگری از طالع بازیگرم؟

13. خاطرم را الفتی با اهل عالم نیست نیست

14. کز جهانی دیگرند و از جهانی دیگرم

15. گر چه ما را کار دل محروم از دنیا کند

16. نگذرم از کار دل وز کار دنیا بگذرم

17. شعر من رنگ شب و آهنگ غم دارد رهی

18. زانکه دارد نسبتی با خاطر غم پرورم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتی شبی به خواب تو آیم ولی چه سود
* چون من به عمر خویش ندانم که خواب چیست
شعر کامل
جامی
* اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
* فراغت از تو میسر نمی‌شود ما را
شعر کامل
سعدی
* ابلهی کو روز روشن شمع کافوری نهد
* زود بینی کش بشب روغن نباشد در چراغ
شعر کامل
سعدی