غزل شمارهٔ 16
1. مرا در دل غم جانانهای هست
2. درون کعبهام بتخانهای هست
3. ز لب مهر خموشی بر ندارم
4. که در زنجیر من دیوانهای هست
5. خراباتم ز مسجد خوشتر آید
6. که آنجا نالهٔ مستانهای هست
7. نمیدانم اگر نار است اگر نور
8. همی دانم که آتش خانهای هست
9. درخشان اختری شو گیتی افروز
10. و گر نه شمع در هر خانهای هست
11. رضی گویی کجا آرام داری
12. کهن ویرانه، ماتم خانهای هست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده