غزل شمارهٔ 22
1. یقین ما به خیال و گمان نمیگردد
2. گمان آن مکنیدش که آن نمیگردد
3. بغیر نقش توام در نظر نمیآید
4. بغیر نام توام بر زبـان نمیگردد
5. ز کفر ودین چه زنم دم که از تجلی دوست
6. دلم به این و زبانم به آن نمیگردد
7. به آستانهٔ او کس نمیگذارد سر
8. که آستانهٔ او آستان نمیگردد
9. چنان به گرد سر دوست باز میگردم
10. که پیل مست به هندوستان نمیگردد
11. من از کجا و ریا و ردا و سالوسی
12. تو آن مجو که رضی گرد آن نمیگردد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده