غزل شمارهٔ 25
1. روی تو که رنگ از رخ گلهای چمن برد
2. هوش از سر و طاقت ز دل و تاب و توان برد
3. جز فتنه و آشوب ندانست دگر هیچ
4. چشمت که ز مردم سخن آورد، ز من بُرد
5. ار سوخت ز خود بلبل و افروخت ز خود گل
6. بوی تو مگر باد صبا سوی چمن بُرد
7. دست من و دامان تو قاصد که ز هجران
8. دور از تو رضی سر به گریبان کفن برد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده