رضی‌الدین آرتیمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 32

1. حیف که اوقات ما تمام هبا شد

2. عمر گرانمایه صرف چون و چرا شد

3. ما حصلی خود نداشت غیر ندامت

4. حیف ز عمری که صرف مهر و وفا شد

5. آنکه جمال تو دید بی دل و دین گشت

6. و آنکه وصال تو یافت بی سر و پا شد

7. یار شد اغیار و روزگار دگر شد

8. روزی کافر مباد آنچه به ما شد

9. دین و دلی داشتیم و خاطر جمعی

10. زلف پریشان و چشم مست بلا شد

11. غیر نکرد آنچه ما ز خویش کشیدیم

12. هجر نکرد آنچه روز وصل بما شد

13. دربدر افتاد و اختیار نماندش

14. از درت آنکو به اختیار جدا شد

15. مرگ رضی موجب ملال تو گردید

16. زنده بلا بس نبود مرده بلا شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد
* خورشید جان عاشقان در خلوت الله شد
شعر کامل
مولوی
* هزار گونه ادب جان ز عشق آموزد
* که آن ادب نتوان یافتن ز مکتب‌ها
شعر کامل
مولوی
* سحر به بوی گلستان دمی شدم در باغ
* که تا چو بلبل بی‌دل کنم علاج دماغ
شعر کامل
حافظ