رضی‌الدین آرتیمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 55

1. تا بسر شوری از آن زلف پریشان دارم

2. نه سر کفر و نه اندیشهٔ ایمان دارم

3. پرده بردار که تا بر همه روشن گردد

4. کز چه رو مذهب خورشید پرستان دارم

5. پیرم از رشک و شد آمیخته با جان غم یار

6. یوسف و گرگ به یک چاه به زندان دارم

7. با خیال رخت آسوده‌ام از محنت هجر

8. همره نوح، چه اندیشه ز طوفان دارم

9. ای رضی روزی کافر نشود امنی کو

10. این خجالت که من از گبر و مسلمان دارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خبرت هست که در شهر شکر ارزان شد
* خبرت هست که دی گم شد و تابستان شد
شعر کامل
مولوی
* بید مجنونیم در بستانسرای روزگار
* سر به پیش انداختن از شرم، بار ما بس است
شعر کامل
صائب تبریزی
* نسبت قد بلند تو چو کردم با سرو
* سخن مردم کوته نظرم یاد آمد
شعر کامل
خواجوی کرمانی