غزل شمارهٔ 6
1. خون شد دل پاره پارهٔ ما
2. مردیم و نکرد چارهٔ ما
3. دادیم به کفر زلفش ایمان
4. شاید که شود کفارهٔ ما
5. بندیم ز شکوه لب و لیکن
6. خون میچکد از نظارهٔ ما
7. بااینهمه غم، نمیشود آب
8. آه از دل سنگ خارهٔ ما
9. بستیم رضی لب و توان یافت
10. پیغام دل از نظارهٔ ما
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده