رضی‌الدین آرتیمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 70

1. غمزه خونریز و عشوه در پی جان

2. چون توان برد دین ودل ز میان

3. چند از حسرت سراپایت

4. بی‌سر و پا شویم و بی دل و جان

5. چند گیرم ز غم به دندان دست

6. آه از دست آن لب و دندان

7. سرو آزاد جان از ین غم داد

8. که گرفتار توست پیر و جوان

9. آنچنان شد غمش گریبان گیر

10. که گریبـان ندانم از دامان

11. روز وصل تو میروم از هوش

12. شب مهتاب، وای بر کتّان

13. دوست هر چند دشمن است با ما

14. ما بدو دوستیم از دل و جان

15. نکند در دلت اثر آهم

16. چکند باد با دل سندان

17. کاش درد دلم فزون نکنی

18. چون به دردم نمیشوی درمان

19. گر به عهدت زبون شویم چه باک

20. سد اسکندریم در پیمان

21. سر شوریدهٔ رضی است مگر

22. که چو گوئی فتاده در میدان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو خورشید زان چادر قیرگون
* غمی شد بدرید و آمد برون
شعر کامل
فردوسی
* ز خانقاه به میخانه می‌رود حافظ
* مگر ز مستی زهد ریا به هوش آمد
شعر کامل
حافظ
* تصویرهای ناخوش و اندیشه رکیک
* از طبع سست باشد و این نیست سوی دوست
شعر کامل
مولوی