غزل شمارهٔ 86
1. بهار و باده و عشق و جوانی
2. غنیمت دان غینمت تا توانی
3. ز من آموخت زلفش تیره روزی
4. بمن آموخت چشمش ناتوانی
5. ندیدم جز خطا از خط و خالش
6. نمیدارد وفا هندوستانی
7. من آن مزدور محرومم که کارم
8. گل داغی بمزد باغبانی
9. چه پرسی از رضی نام و نشانش
10. غلام تو، سگ تو، هر چه خوانی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده