شمارهٔ 38
1. جز آن که مستی عشقست هیچ مستی نیست
2. همین بلات بسست، ای بهر بلا خرسند
3. خیال رزم تو گر در دل عدو گردد
4. ز بیم تیغ تو بندش جدا شود از بند
5. ز عدل تست به هم باز و صعوه را پرواز
6. ز حکم تست شب و روز را به هم پیوند
7. به خوشدلی گذران بعد ازین، که باد اجل
8. درخت عمر بداندیش را ز پا افگند
9. همیشه تا که بود از زمانه نام و نشان
10. مدام تا که بود گردش سپهر بلند
11. به بزم عیش و طرب باد نیکخواه تو شاد
12. حسود جاه تو بادا ز غصه زار و نژند
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده