سعدی_بوستانباب اول در عدل و تدبیر و رای (فهرست)

شمارهٔ 15-اندر معنی عدل و ظلم و ثمرهٔ آن

1. خبرداری از خسروان عجم

2. که کردند بر زیردستان ستم؟

3. نه آن شوکت و پادشایی بماند

4. نه آن ظلم بر روستایی بماند

5. خطابین که بر دست ظالم برفت

6. جهان ماند و او با مظالم برفت

7. خنک روز محشر تن دادگر

8. که در سایهٔ عرش دارد مقر

9. به قومی که نیکی پسندد خدای

10. دهد خسروی عادل و نیک رای

11. چو خواهد که ویران شود عالمی

12. کند ملک در پنجهٔ ظالمی

13. سگالند از او نیکمردان حذر

14. که خشم خدایست بیدادگر

15. بزرگی از او دان و منت شناس

16. که زایل شود نعمت ناسپاس

17. اگر شکر کردی بر این ملک و مال

18. به مالی و ملکی رسی بی زوال

19. وگر جور در پادشایی کنی

20. پس از پادشاهی گدایی کنی

21. حرام است بر پادشه خواب خوش

22. چو باشد ضعیف از قوی بارکش

23. میازار عامی به یک خردله

24. که سلطان شبان است و عامی گله

25. چو پرخاش بینند و بیداد از او

26. شبان نیست، گرگ است، فریاد از او

27. بد انجام رفت و بد اندیشه کرد

28. که با زیردستان جفا، پیشه کرد

29. بسستی و سختی بر این بگذرد

30. بماند بر او سالها نام بد

31. نخواهی که نفرین کنند از پست

32. نکوباش تا بد نگوید کست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پادشاهی و گدایی بر ما یکسانست
* که برین در همه را پشت عبادت خم ازوست
شعر کامل
سعدی
* گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما
* گفت آنک یافت می‌نشود آنم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* بد عهدی عمر بین، که گل ده روزه
* سر بر زد و غنچه گشت و بشکفت و بریخت
شعر کامل
عراقی