سعدی_بوستانباب اول در عدل و تدبیر و رای (فهرست)

شمارهٔ 32-حکایت در معنی خاموشی از نصیحت کسی که پند نپذیرد

1. حکایت کنند از جفا گستری

2. که فرماندهی داشت بر کشوری

3. در ایام او روز مردم چو شام

4. شب از بیم او خواب مردم حرام

5. همه روز نیکان از او در بلا

6. به شب دست پاکان از او بر دعا

7. گروهی بر شیخ آن روزگار

8. ز دست ستمگر گرستند زار

9. که ای پیر دانای فرخنده رای

10. بگوی این جوان را بترس از خدای

11. بگفتا دریغ آیدم نام دوست

12. که هر کس نه در خورد پیغام اوست

13. کسی را که بینی ز حق بر کران

14. منه با وی، ای خواجه، حق در میان

15. دریغ است با سفله گفت از علوم

16. که ضایع شود تخم در شوره بوم

17. چو در وی نگیرد عدو داندت

18. برنجد به جان و برنجاندت

19. تو را عادت، ای پادشه، حق روی است

20. دل مرد حق گوی از این جا قوی است

21. نگین خصلتی دارد ای نیکبخت

22. که در موم گیرد نه در سنگ سخت

23. عجب نیست گر ظالم از من به جان

24. برنجد که دزدست و من پاسبان

25. تو هم پاسبانی به انصاف و داد

26. که حفظ خدا پاسبان تو باد

27. تو را نیست منت ز روی قیاس

28. خداوند را من و فضل و سپاس

29. که در کار خیرت به خدمت بداشت

30. نه چون دیگرانت معطل گذاشت

31. همه کس به میدان کوشش درند

32. ولی گوی بخشش نه هر کس برند

33. تو حاصل نکردی به کوشش بهشت

34. خدا در تو خوی بهشتی سرشت

35. دلت روشن و وقت مجموع باد

36. قدم ثابت و پایه مرفوع باد

37. حیاتت خوش و رفتنت بر صواب

38. عبادت قبول و دعا مستجاب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر به شربت شمشیر او سری داری
* حریف ضربت آن بازوان سیمین باش
شعر کامل
فروغی بسطامی
* گلش یکسر به رنگ ارغوان بود
* ولیکن با نشاط زعفران بود
شعر کامل
وحشی بافقی
* پس از تحمل سختی امید وصل مراست
* که صبح از شب و تریاک هم ز مار آید
شعر کامل
سعدی