شمارهٔ 25-حکایت
1. یکی را پسر گم شد از راحله
2. شبانگه بگردید در قافله
3. ز هر خیمه پرسید وهر سو شتافت
4. به تاریکی آن روشنایی بیافت
5. چو آمد بر مردم کاروان
6. شنیدم که میگفت با ساروان
7. ندانی که چون راه بردم به دوست!
8. هر آن کس که پیش آمدم گفتم اوست
9. از آن اهل دل در پی هرکسند
10. که باشد که روزی به مردی رسند
11. برند از برای دلی بارها
12. کشند از برای گلی خارها
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده