سعدی_بوستانباب پنجم در رضا (فهرست)

شمارهٔ 14-حکایت

1. شنیدم که نابالغی روزه داشت

2. به صد محنت آورد روزی به چاشت

3. به کتابش آن روز سائق نبرد

4. بزرگ آمدش طاعت از طفل خرد

5. پدر دیده بوسید و مادر سرش

6. فشاندند بادام و زر بر سرش

7. چو بر وی گذر کرد یک نیمه روز

8. فتاد اندر او ز آتش معده سوز

9. بدل گفت اگر لقمه چندی خورم

10. چه داند پدر غیب یا مادرم؟

11. چو روی پسر در پدر بود و قوم

12. نهان خورد و پیدا بسر برد صوم

13. که داند چو در بند حق نیستی

14. اگر بی وضو در نماز ایستی؟

15. پس این پیر ازان طفل نادان ترست

16. که از بهر مردم به طاعت درست

17. کلید در دوزخ است آن نماز

18. که در چشم مردم گزاری دراز

19. اگر جز به حق می‌رود جاده‌ات

20. در آتش فشانند سجاده‌ات


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن گوی که طاقت جوابش داری
* گندم نبری به خانه چون جو کاری
شعر کامل
سعدی
* گرم ترانه چنگ صبوح نیست چه باک
* نوای من به سحر آه عذرخواه من است
شعر کامل
حافظ
* سرو در باغ نشانند و تو را بر سر و چشم
* گر اجازت دهی ای سرو روان بنشانم
شعر کامل
سعدی