شمارهٔ 8-حکایت
1. یکی را ز مردان روشن ضمیر
2. امیر ختن داد طاقی حریر
3. ز شادی چو گلبرگ خندان شکفت
4. نپوشید و دستش ببوسید و گفت:
5. چه خوب است تشریف میر ختن
6. وز او خوب تر خرقهٔ خویشتن
7. گر آزادهای بر زمین خسب و بس
8. مکن بهر قالی زمین بوس کس
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده