سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 106

1. شادی به روزگار گدایان کوی دوست

2. بر خاک ره نشسته به امید روی دوست

3. گفتم به گوشه‌ای بنشینم ولی دلم

4. ننشیند از کشیدن خاطر به سوی دوست

5. صبرم ز روی دوست میسر نمی‌شود

6. دانی طریق چیست تحمل ز خوی دوست

7. ناچار هر که دل به غم روی دوست داد

8. کارش به هم برآمده باشد چو موی دوست

9. خاطر به باغ می‌رودم روز نوبهار

10. تا با درخت گل بنشینم به بوی دوست

11. فردا که خاک مرده به حشر آدمی کنند

12. ای باد خاک من مطلب جز به کوی دوست

13. سعدی چراغ می‌نکند در شب فراق

14. ترسد که دیده باز کند جز به روی دوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود
* کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد
شعر کامل
حافظ
* کلید گنج سعادت قبول اهل دل است
* مباد آن که در این نکته شک و ریب کند
شعر کامل
حافظ
* عقل را دیوانه می دانیم ما
* عشق را فرزانه می دانیم ما
شعر کامل
صائب تبریزی