سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 121

1. با فراقت چند سازم برگ تنهاییم نیست

2. دستگاه صبر و پایاب شکیباییم نیست

3. ترسم از تنهایی احوالم به رسوایی کشد

4. ترس تنهاییست ور نه بیم رسواییم نیست

5. مرد گستاخی نیم تا جان در آغوشت کشم

6. بوسه بر پایت دهم چون دست بالاییم نیست

7. بر گلت آشفته‌ام بگذار تا در باغ وصل

8. زاغ بانگی می‌کنم چون بلبل آواییم نیست

9. تا مصور گشت در چشمم خیال روی دوست

10. چشم خودبینی ندارم روی خودراییم نیست

11. درد دوری می‌کشم گر چه خراب افتاده‌ام

12. بار جورت می‌برم گر چه تواناییم نیست

13. طبع تو سیر آمد از من جای دیگر دل نهاد

14. من که را جویم که چون تو طبع هرجاییم نیست

15. سعدی آتش زبانم در غمت سوزان چو شمع

16. با همه آتش زبانی در تو گیراییم نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کدورت از دل حافظ ببرد صحبت دوست
* صفای همت پاکان و پاکدینان بین
شعر کامل
حافظ
* پای تویی دست تویی هستی هر هست تویی
* بلبل سرمست تویی جانب گلزار بیا
شعر کامل
مولوی
* ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
* نروم جز به همان ره که توام راه نمایی
شعر کامل
سنایی