سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 124

1. روز وصلم قرار دیدن نیست

2. شب هجرانم آرمیدن نیست

3. طاقت سر بریدنم باشد

4. وز حبیبم سر بریدن نیست

5. مطرب از دست من به جان آمد

6. که مرا طاقت شنیدن نیست

7. دست بیچاره چون به جان نرسد

8. چاره جز پیرهن دریدن نیست

9. ما خود افتادگان مسکینیم

10. حاجت دام گستریدن نیست

11. دست در خون عاشقان داری

12. حاجت تیغ برکشیدن نیست

13. با خداوندگاری افتادم

14. کش سر بنده پروریدن نیست

15. گفتم ای بوستان روحانی

16. دیدن میوه چون گزیدن نیست

17. گفت سعدی خیال خیره مبند

18. سیب سیمین برای چیدن نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خرد زان طیره گشت الحق مرا گفتا که با من هم
* به گز مهتاب پیمایی به گل خورشیداندایی
شعر کامل
انوری
* گر من از دوست بنالم نفسم صادق نیست
* خبر از دوست ندارد که ز خود با خبرست
شعر کامل
سعدی
* اشک من رنگ شفق یافت ز بی‌مهری یار
* طالع بی‌شفقت بین که در این کار چه کرد
شعر کامل
حافظ