سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 161

1. کس این کند که ز یار و دیار برگردد

2. کند هرآینه چون روزگار برگردد

3. تنکدلی که نیارد کشید زحمت گل

4. ملامتش نکنند ار ز خار برگردد

5. به جنگ خصم کسی کز حیل فروماند

6. ضرورتست که بیچاره وار برگردد

7. به آب تیغ اجل تشنست مرغ دلم

8. که نیم کشته به خون چند بار برگردد

9. به زیر سنگ حوادث کسی چه چاره کند

10. جز این قدر که به پهلو چو مار برگردد

11. دلم نماند پس این خون چیست هر ساعت

12. که در دو دیده یاقوت بار برگردد

13. گر از دیار به وحشت ملول شد سعدی

14. گمان مبر که به معنی ز یار برگردد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مكن ملاحظه از کشتنم که روز جزا
* ز رشک نام تو را بر زبان نخواهم برد
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* می زند مشت به رویم که مبین سوی حبیب
* هیچکس نیست چو من مشتکی از دست رقیب
شعر کامل
جامی
* چون طبیب عاشقانی گه گه این دل خسته را
* پرسشی می‌کن که بیمار و خراب افتاده است
شعر کامل
هلالی جغتایی