سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 254

1. اخترانی که به شب در نظر ما آیند

2. پیش خورشید محالست که پیدا آیند

3. همچنین پیش وجودت همه خوبان عدمند

4. گر چه در چشم خلایق همه زیبا آیند

5. مردم از قاتل عمدا بگریزند به جان

6. پاکبازان بر شمشیر تو عمدا آیند

7. تا ملامت نکنی طایفه رندان را

8. که جمال تو ببینند و به غوغا آیند

9. یعلم الله که گر آیی به تماشا روزی

10. مردمان از در و بامت به تماشا آیند

11. دلق و سجاده ناموس به میخانه فرست

12. تا مریدان تو در رقص و تمنا آیند

13. از سر صوفی سالوس دوتایی برکش

14. کاندر این ره ادب آنست که یکتا آیند

15. می‌ندانم خطر دوزخ و سودای بهشت

16. هر کجا خیمه زنی اهل دل آن جا آیند

17. آه سعدی جگر گوشه نشینان خون کرد

18. خرم آن روز که از خانه به صحرا آیند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز ترک تنگ چشمی مردمی صائب طمع دارم
* که تلخ افتاده چون بادام کوهی دیده تنگش
شعر کامل
صائب تبریزی
* به سرو گفت کسی میوه‌ای نمی‌آری
* جواب داد که آزادگان تهی دستند
شعر کامل
سعدی
* گر به چشم دل جاناجلوه های ما بینی
* در حریم اهل دل جلوه خدا بینی
شعر کامل
رهی معیری