سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 274

1. چه سروست آن که بالا می‌نماید

2. عنان از دست دل‌ها می‌رباید

3. که زاد این صورت منظور محبوب

4. از این صورت ندانم تا چه زاید

5. اگر صد نوبتش چون قرص خورشید

6. ببینم آب در چشم من آید

7. کس اندر عهد ما مانند وی نیست

8. ولی ترسم به عهد ما نپاید

9. فراغت زان طرف چندان که خواهی

10. وزین جانب محبت می‌فزاید

11. حدیث عشق جانان گفتنی نیست

12. و گر گویی کسی همدرد باید

13. درازای شب از ناخفتگان پرس

14. که خواب آلوده را کوته نماید

15. مرا پای گریز از دست او نیست

16. اگر می‌بنددم ور می‌گشاید

17. رها کن تا بیفتد ناتوانی

18. که با سرپنجگان زور آزماید

19. نشاید خون سعدی بی سبب ریخت

20. ولیکن چون مراد اوست شاید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد
* گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر آید
شعر کامل
حافظ
* جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است
* پیاله گیر که عمر عزیز بی‌بدل است
شعر کامل
حافظ
* از آن زمان که بر این آستان نهادم روی
* فراز مسند خورشید تکیه گاه من است
شعر کامل
حافظ