سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 362

1. مرا دو دیده به راه و دو گوش بر پیغام

2. تو مستریح و به افسوس می‌رود ایام

3. شبی نپرسی و روزی که دوستدارانم

4. چگونه شب به سحر می‌برند و روز به شام

5. ببردی از دل من مهر هر کجا صنمیست

6. مرا که قبله گرفتم چه کار با اصنام

7. به کام دل نفسی با تو التماس منست

8. بسا نفس که فرورفت و برنیامد کام

9. مرا نه دولت وصل و نه احتمال فراق

10. نه پای رفتن از این ناحیت نه جای مقام

11. چه دشمنی تو که از عشق دست و شمشیرت

12. مطاوعت به گریزم نمی‌کنند اقدام

13. ملامتم نکند هر که معرفت دارد

14. که عشق می‌بستاند ز دست عقل زمام

15. مرا که با تو سخن گویم و سخن شنوم

16. نه گوش فهم بماند نه هوش استفهام

17. اگر زبان مرا روزگار دربندد

18. به عشق در سخن آیند ریزه‌های عظام

19. بر آتش غم سعدی کدام دل که نسوخت

20. گر این سخن برود در جهان نماند خام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کمال دلبری و حسن در نظربازیست
* به شیوه نظر از نادران دوران باش
شعر کامل
حافظ
* چنینست کردار چرخ بلند
* به دستی کلاه و به دیگر کمند
شعر کامل
فردوسی
* سعدیا عمر گران مایه به پایان آمد
* همچنان قصه سودای تو را پایان نیست
شعر کامل
سعدی