سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 367

1. من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم

2. تو به یک جرعه دیگر ببری از دستم

3. هر چه کوته نظرانند بر ایشان پیمای

4. که حریفان ز مل و من ز تأمل مستم

5. به حق مهر و وفایی که میان من و توست

6. که نه مهر از تو بریدم نه به کس پیوستم

7. پیش از آب و گل من در دل من مهر تو بود

8. با خود آوردم از آن جا نه به خود بربستم

9. من غلام توام از روی حقیقت لیکن

10. با وجودت نتوان گفت که من خود هستم

11. دایما عادت من گوشه نشستن بودی

12. تا تو برخاسته‌ای از طلبت ننشستم

13. تو ملولی و مرا طاقت تنهایی نیست

14. تو جفا کردی و من عهد وفا نشکستم

15. سعدیا با تو نگفتم که مرو در پی دل

16. نروم باز گر این بار که رفتم جستم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شد کاسه دریوزه همه ناف غزالان
* تا نکهت آن زلف به صحرای ختن رفت
شعر کامل
صائب تبریزی
* مزن بر سر ناتوان دست زور
* که روزی به پایش در افتی چو مور
شعر کامل
سعدی
* چون لاله به نوروز قدح گیر بدست
* با لاله‌رخی اگر تو را فرصت هست
شعر کامل
خیام