سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 507

1. گرم راحت رسانی ور گزایی

2. محبت بر محبت می‌فزایی

3. به شمشیر از تو بیگانه نگردم

4. که هست از دیرگه باز آشنایی

5. همه مرغان خلاص از بند خواهند

6. من از قیدت نمی‌خواهم رهایی

7. عقوبت هرچ از آن دشوارتر نیست

8. بر آنم صبر هست الا جدایی

9. اگر بیگانگان تشریف بخشند

10. هنوز از دوستان خوشتر گدایی

11. منم جانا و جانی بر لب از شوق

12. بده گر بوسه‌ای داری بهایی

13. کسانی عیب ما بینند و گویند

14. که روحانی ندانند از هوایی

15. جمیع پارسایان گو بدانند

16. که سعدی توبه کرد از پارسایی

17. چنان از خمر و زمر و نای و ناقوس

18. نمی‌ترسم که از زهد ریایی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من قدم بیرون نمی‌یارم نهاد از کوی دوست
* دوستان معذور داریدم که پایم در گلست
شعر کامل
سعدی
* گفت و گو آیین درویشی نبود
* ور نه با تو ماجراها داشتیم
شعر کامل
حافظ
* به وفای تو درآمیخت چنان آب و گِلم
* که دمد بعد وفات از گل من بوی وفات
شعر کامل
جامی