سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 526

1. تعالی الله چه رویست آن که گویی آفتابستی

2. و گر مه را حیا بودی ز شرمش در نقابستی

3. اگر گل را نظر بودی چو نرگس تا جهان بیند

4. ز شرم رنگ رخسارش چو نیلوفر در آبستی

5. شبان خوابم نمی‌گیرد نه روز آرام و آسایش

6. ز چشم مست میگونش که پنداری به خوابستی

7. گر آن شاهد که من دانم به هر کس روی بنماید

8. فقیر از رقص در حالت خطیب از می خرابستی

9. چنان مستم که پنداری نماند امید هشیاری

10. به هش بازآمدی مجنون اگر مست شرابستی

11. گر آن ساعد که او دارد بدی با رستم دستان

12. به یک ساعت بیفکندی اگر افراسیابستی

13. بیار ای لعبت ساقی اگر تلخست و گر شیرین

14. که از دستت شکر باشد و گر خود زهر نابستی

15. کمال حسن رویت را مخالف نیست جز خویت

16. دریغا آن لب شیرین اگر شیرین جوابستی

17. اگر دانی که تا هستم نظر با جز تو پیوستم

18. پس آن گه بر من مسکین جفا کردن صوابستی

19. زمین تشنه را باران نبودی بعد از این حاجت

20. اگر چندان که در چشمم سرشک اندر سحابستی

21. ز خاکم رشک می‌آید که بر سر می‌نهی پایش

22. که سعدی زیر نعلینت چه بودی گر ترابستی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از ابر بهاران ببارید نم
* ز روی زمین زنگ بزدود غم
شعر کامل
فردوسی
* سلامت همه آفاق در سلامت توست
* به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
شعر کامل
حافظ
* هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد
* خداش در همه حال از بلا نگه دارد
شعر کامل
حافظ